با هدف کاهش حوادث؛«نپال» در مقررات گردشگری کوهستان بازنگری میکند
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پس از حوادثی که در ماههای اخیر برای تعدادی از گردشگران کوهنورد در رشته کوه هیمالیا در نپال رخ داد، دولت این کشور از بازنگری در مقررات گردشگری کوهستان خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به دلیل واقع شدن قله اورست،
مرتفعترین کوه جهان در نپال، قدمت گردشگری کوهستان در این کشور کوچک به چند دهه
میرسد و همواره گردشگری کوهستان یکی از منابع اصلی درآمد دولت نپال محسوب میشود.
براساس مقررات جدید، استانداردهای ویژه در زمینه استفاده از چادر،
کپسولهای اکسیژن، دستگاههای مکانیاب، طناب، مواد غذایی و دیگر تجهیزات ایمنی
وضع خواهد شد تا از وقوع حوادث ناگوار برای گردشگران کوهنورد جلوگیری شود.
در همین حال گردشگران کوهنوردی نیز که اقدام به آلوده کردن
کوهستان کنند با جریمههای سنگین روبه رو خواهند شد.
نپال در سال 2012 با
میزبانی از نزدیک به 600 هزار گردشگر با ثبت رکوردی جدید رشد 10 درصدی گردشگری را
به ثبت رساند. بیشتر گردشگران نپال از کشور هند، دومین کشور پرجمعیت جهان بودند. پس
از گردشگران هندی بیشترین تعداد گردشگران نپال از آمریکا بودند که تعداد زیادی از
آنها در قالب گردشگران کوهنورد برای صعود به قله اورست و دیگر کوههای رشته کوه
هیمالیا راهی این کشور شدند.
منبع:http://www.koohnevesht.blogfa.com/
آئین بزرگداشت «گشایش مسیر ایران در برودپیک»؛
چهارشنبه
۱۶ مرداد در برج میلاد
بنا بر اطلاعیه پایگاه خبری
باشگاه آرش: آئین بزرگداشت «گشایش مسیر ایران در برودپیک» توسط این باشگاه
و با همکاری و مساعدت شهردار تهران و شورای اسلامی شهر تهران
برگزار میگردد.
- زمان: چهارشنبه شانزدهم مرداد 1392 از ساعت 18:45
الی 20:20
- مکان: در سالن همایشهای برج میلاد
منبع:http://www.koohnevesht.blogfa.com/
مراسم بزرگداشت کوهنورد و آتشنشان فعال «مجتبی جراهی» و
همنوردانش
در مسجد نور تهران
مراسم بزرگداشت مجتبی جراهی، آتشنشان و از کوهنوردان مفقودشده در ارتفاعات «برودپیک» بعدازظهر امروز در مسجد نور تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در مراسمی که به منظور بزرگداشت مجتبی جراهی، آتشنشان 27 ساله سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران و از گشایشکنندگان مسیر ایران در ارتفاعات «برودپیک» برگزار شد، تعدادی از مسئولان شهری حضور داشتند.
از شرکتکنندگان در این مراسم علاوه بر خانوادهها میتوان به محمدباقر قالیباف شهردار تهران، حبیب کاشانی و حسن بیادی از اعضای شورای شهر، رضا خوشزاد مدیرعامل آتشنشانی پایتخت، شعاعی سرپرست و تعدادی از مسئولین فدراسیون کوهنوردی، مسئولین و اعضای باشگاه آرش و سایر نهادها و تشکلهای کوهنوردی ، همکاران آتشنشان مجتبی جراهی و تعداد زیادی از همنوردان وی اشاره کرد.
پدر مجتبی جراهی با اشاره به حضور پرشکوه مردم در مراسم بزرگداشت فرزندش با بیان اینکه نام و یاد «مجتبی» همواره در اذهان خواهد ماند، گفت: باید از عوامل آتشنشانی و شهرداری تهران نیز تشکر کنم که در این مدت پیگیر وضعیت فرزندم بودند.
سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در حاشیه این مراسم درباره تسهیلات اختصاص داده شده به خانواده این آتشنشان کوهنورد، به خبرنگار ایسنا گفت: قطعا با توجه به این که مجتبی جراهی از پرسنل آتشنشانی تهران بوده، خانوادهاش از حقوق و مزایای مربوطه بهرهمند خواهند شد، اما اینکه تسهیلات ویژهای برای آنان در نظر گرفته شود، نیازمند بررسی در میان مسئولان آتشنشانی است.
گزارش تصویری این مراسم
را
منبع:http://www.koohnevesht.blogfa.com/
در ایسنا ببینید.
فرآیند اخذ مجوز صعودهای برون مرزی؛ چرا
و چگونه ؟
بودجه فدراسیون محدود است ... یگ گاو صندوق
خالی!
میگویند یک کوله و کفش کتانی کافی است به کوه بروید، اما سری به
بازار دستدومیهای مهاباد هم که بزنید میبینید برای یک کفش دست دوم هم باید بیش
از 100 هزار تومان بپردازید.
حال اگر قصد کنید در کوهنوردی حرفهای شوید و
هیمالیانوردی را امتحان کنید، کارتان سختتر خواهد بود، بودهاند کوهنوردانی نظیر
لیلا اسفندیاری که مجبور به فروش خانهشان برای یک سفر شدهاند، اما چرا کوهنوردی
در ایران چنین پرمخاطره و هزینهبر است؟ نهادهای متولی برای کاهش مخاطرات چه
میکنند؟ رابطه باشگاهها و فدراسیون کوهنوردی چگونه است؟ در گفتوگو با رضا
زارعی، مربی فدراسیون کوهنوردی که پیشتر در این فدراسیون از کارشناسان صدور مجوزهای
برونمرزی بود، پرسشهایمان را مطرح کردیم.
مجوزهایی که برای صعود به
قلههای هشت هزار متری به افراد یا باشگاهها داده میشود بر اساس چه ضوابطی صورت
میگیرد؟ آیا شاخصهایی برای این امر تعیین شده یا گروه تاییدکننده بر اساس قضاوت
شخصی خود عمل میکنند؟
این مجوز به اشخاص، گروهها و باشگاهها یا هیاتهای
کوهنوردی داده میشود. برای این منظور ایشان باید شش یا هفت ماه قبل از صعود مدارک
خود را از طریق هیاتها به فدراسیون ارائه دهند. یکسری مدارک و سوابق حرفهای
کوهنوردی، مدارک و سوابق آموزشی و پزشکی و گزارشی از روزشمار برنامه، صورت هزینهها
در کنار نام قلهای که قصد صعود دارند و شرحی از برنامه صعود از جمله این موارد
است. هزینههای صعودهای برونمرزی بسیار بالاست و فرد نیازمند گرفتن حامی مالی برای
این برنامهها است و داشتن مجوز میتواند حامی مالی را برای کمک تشویق کند؛ زیرا
داشتن مجوز فرض برگزاری برنامه را برای حامی قطعی میکند، اما متاسفانه مجوز زمانی
به فرد داده میشود که کمتر از یکونیم تا دو ماه به زمان صعود باقی مانده است. از
این رو است که بسیاری از افراد مستقل به واسطه زمان محدود پیش از گرفتن مجوز برای
گرفتن حامی مالی امکان برگزاری برنامه را ندارند، البته در گذشته وزارت ورزش
کمکهایی به هیمالیانوردان پس از صعود از قله میکرد، اما با کاهش هزینههای این
وزارتخانه کمک تنها به کسانی داده میشود که مجوز را دریافت کرده باشند.
بسیاری از کوهنوردان گله دارند که در دادن این مجوزها درباره برخی افراد
اغماضهایی صورت میگیرد. نظر شما درباره این گفته چیست؟
در مورد برخی افراد
چون فدراسیون سوابقی از آن فرد دارد، مجوز را زودتر صادر میکند و فرد با آسودگی
بیشتری سراغ موارد مرتبط با حامی مالی و.. میرود، مثلا درباره آقای قیچیساز به
واسطه حضور وی در تیمهای ملی و سوابقی که وجود دارد این بوروکراسی اعمال نمیشود،
اما ما شاهد بودیم که درباره این صعود اخیر که متولی آن باشگاه آرش بود، فدراسیون
مواردی مطرح کرد، نظیر اینکه مسوول فنی و سرپرست حتما باید در اردوها حضور داشته
باشد و... این امر موجب شد باشگاه با دلخوری از ادامه روند ارائه مدارک و اخذ مجوز
انصراف دهد یا مثلا در صعودهای برونمرزی گفته میشود که فرد باید حتما پزشک همراه
داشته باشد، اما فردی که به شکل مستقل میرود، نمیتواند هزینههای پزشک را هم تقبل
کند که این امر نیز از موانع حضور تیمهای مستقلی است که با هزینههای شخصی عازم
برنامه میشوند.
فدراسیون کوهنوردی ماهیتی متفاوت از دیگر فدراسیونهای
ورزشی دارد. در کوهنوردی بحث امداد و نجات به عنوان یک بحث حیاتی مطرح است، اما آیا
تمهیدی اندیشیده شده است که مساله امداد و نجات جزو وظایف این فدراسیون
باشد؟
نزدیک به دو دهه است که بحث متولی امداد و نجات در کوهنوردی مطرح است.
نامهنگاریهایی هم با هلال احمر، شهرداری و سازمانهای دیگر برقرار شد، اما موضوع
امداد و نجات کوهستان در اساسنامه هیچکدام از سازمانها وجود ندارد و همه از زیر
بار مسوولیت آن فرار میکنند. فدراسیون برای آموزش افراد و باشگاهها باید
دورههایی ترتیب بدهد، ولی متاسفانه این بحث تاکنون به شکل جدی دنبال نشده است. در
دوره قبل شورای شهر استان تهران مبلغی به ستاد بحران اختصاص داد که امداد و نجات
کوهستان را پیگیری کند. فدراسیون کوهنوردی، هیات کوهنوردی تهران، هلالاحمر،
آتشنشانی و نیروهای نظامی قرار بود این کار را انجام دهند اما چون متولی خاصی وجود
نداشت، این امر با تغییر مدیریت ستاد بحران شهر تهران نیمهکاره ماند. این طرح در
شهر تهران میتوانست الگوی مناسبی برای دیگر استانها و شهرهای بزرگ باشد.
هلالاحمر و آتشنشانی ارگانهای امداد و نجات کوهستان تشکیل دادهاند، اما چون
متولی اصلی ندارد، زمانی که حادثهای اتفاق میافتد دسترسی به آنها با مشکل مواجه
میشود و در بسیاری موارد بهدلیل نبود امکانات آنها از زیر بار مسوولیت شانه خالی
میکنند. هرچند در اغلب مواقع حضور موثری هم داشتهاند.
در میان جامعه
کوهنوردی ایران شاهدیم که اقبال ویژهای نسبت به هیمالیانوردی وجود دارد، اما آیا
فدراسیون کوهنوردی به عنوان متولی این امر بستههای آموزشی یا دورههایی ترتیب داده
است؟
در فدراسیون در این زمینه آموزش تخصصی کوهنوردی نظیر برف و یخ،
سنگنوردی، غارنوردی و کوهپیمایی عمومی دورههای تخصصی وجود دارد، اما در امر
هیمالیانوردی دوره خاصی وجود ندارد و علاقهمندان هیمالیانوردی برای ورود به این
حوزه سردرگم هستند. متاسفانه در این زمینه فعالیت جدیای هم صورت نگرفته و ظاهرا
انگیزهای هم برای اجرای آن وجود ندارد.
فدراسیون کوهنوردی و باشگاهها به
واسطه حساسیت ورزش کوهنوردی باید در همکاری و تعامل با هم باشند، این در حالی است
که عموما ما شاهد تقابل میان آنها هستیم، چرا؟
بخشی از این مسائل به رقابتی
نبودن کوهنوردی و المپیکی نبودن آن بازمیگردد. اگر در این ورزش هم مشابه دیگر
ورزشها رقابت وجود داشت و فرد میتوانست خود را ثابت کند، اوضاع بسیار بهتر بود.
در حال حاضر در جامعه ما اغلب کسانی که سروکار با کوه دارند مدعی این ورزش هستند.
از سوی دیگر بودجه این فدراسیون بسیار محدود است، این در حالی است که افراد و
باشگاهها نیازمند حمایت مالی هستند. به نظر من فدراسیون کوهنوردی مشابه یک
گاوصندوق خالی است و کمبودهای مالی آن را دچار مشکلات ریشهای کرده است. در این
زمینه متاسفانه هیچگونه عزمی هم برای کاهش این فاصله وجود نداشته و ندارد. اختلاف
میان هیاتها و فدراسیون با باشگاهها و گروهها در اغلب موارد لطمات جبرانناپذیری
به این ورزش وارد نموده است. از دید من یکی از مهمترین ارکان فدراسیون کارگروه
امور استانهای آن است که میتواند در کاهش این فاصله عمل کند، ولی متاسفانه به این
کارگروه توجه ویژهای صورت نمیگیرد.
منبع:http://www.koohnevesht.blogfa.com/
مصاحبه اختصاصی با مدیرعامل نماینده «ثریا» در
ایران
ماجرای مکانیابی ماهوارهای کوهنوردان مفقود شده در
«برودپیک»
خبرگزاری قدر: در پی بروز حادثه غم انگیز برای 3 تن از کوه نوردان عزیزمان و اظهارات مراجع مسئول در مقابل این حادثه که بدواً مسئولیت این واقعه تأسف بار را متوجه فدراسیون کوهنوردی می نمود، در مقابل فدراسیون مذکور با صدور اطلاعیهای خود را از کلیه اتهامات مبرا اعلام نمود. این بار انگشت اتهام به سوی یکی از اپراتورهای تلفن همراه ماهوارهای گرفته شده و مسئولین، خصوصاً وزیر محترم ارتباطات و فن آوری اطلاعات این شرکت را مسئول تعلل در مکان یابی این عزیزان دانسته است ... به راستی مقصر کیست؟!
با مراجعه به شرکت ارتباطات تلفن آسیا پای صحبت مهندس کسری محقق (مدیرعامل) نشسته ایم تا پاسخ وی را در قبال این اتهامات بشنویم:
-جناب آقای محقق با سلام قبلاً از وقتی که برای این مصاحبه در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنم.
-متقابلاً منهم سلام عرض می کنم و از اینکه فرصتی در اختیارم قرار گرفته تا ضمن همدردی با خانواده این عزیزان حقایق وآنچه شرح واقعه بوده را بیان نمایم، ممنون هستم.
- آقای محقق لطفاً قبل از ورود به موضوع نسبت به نوع فعالیت و محدوده اختیارات شرکت تحت مدیریت خودتون اطلاعاتی را در اختیار ما قرار دهید؟
- شرکت ارتباطات تلفن آسیا در سال 1384 به عنوان نماینده رسمی شرکت ارتباطات ماهواره ای ثریا در ایران موفق به اخذ پروانه از سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی گردید این شرکت به عنوان نماینده بازرگانی امور مربوط به فروش، تمدید، تعمیرات و ارائه خدمات گارانتی و پشتیبانی را به عهده داشته و فاقد برخی اختیارات قانونی است که بر اساس مقررات قانونی و پیمانها و معاهدات بین المللی جزو وظایف نهادهای دولتی کشور محل وقوع نمایندگی خواهد بود.
- این پاسخ شما برخی سئوالات را در ذهن من به عنوان یک خبرنگار ایجاد کرد که پاسخ آنرا ضروری می دانم ولی قبل از طرح این سئوالات لطفاً بفرمایید در چه زمانی از وقوع حادثه مطلع شدید؟
- حدود ساعت 7 بعد از ظهر پنجشنبه دوهفته قبل سرکار خانمی با تماس تلفنی با بخش بازرگانی شرکت تقاضای شارژ اعتبار یک تلفن ماهواره ای را نموده بود که بخش بازرگانی بعلت فقدان اختیارات این تماس را به من منتقل کرد و مخاطب به من گفت که از باشگاه آرش تماس می گیرم و احتمال دارد که کوهنوردان این باشگاه به مشکلاتی برخورده باشند و از من درخواست کرد که یک سیم کارت را به صورت اضطراری شارژ نمایم فلذا با توجه به حساسیت موضوع و ضرورت حمایت از مشترکین ثریا با این درخواست موافقت نمودم و بعد از خاتمه تماس در حال ارتباط با نرم افزار مخصوص بودم که خانم مذکور مجدداً تماس گرفت و اطلاع داد لازم نیست شارژ سیم کارت انجام گیرد و این عمل توسط یکی از بستگان وی در کشور آلمان صورت گرفته است (فاصله قطع تماس تا برقرای تماس بعدی کمتر از 2 دقیقه بود) لذا متوجه شدم که مشکل حل شده است.
- یعنی بعد از این تماس ارتباطی با شما گرفته نشد؟
- خیر بخش پشتیبانی شرکت به صورت 24 ساعته پاسخگو هستند.
- تماس بعدی با شما در چه زمانی بود؟
- شنبه حدود ساعت 12 ظهر فردی از بستگان کوهنوردان عزیزمان با من تماس گرفت و درخواست اعلام موقعیت موبایل ماهواره ای (مکان یابی) را داشت. طبق مقررات قانونی و بین المللی این امکان برای ما در صورتی وجود داشت که اولاً مقام محترم قضایی چنین دستوری را صادر نماید و دوماً مشترک در خاک ایران حضور داشته باشد و واضح و مبرهن است که این شرکت قادر به مکان یابی یک موبایل در کشوری دیگر نیست.
- پاسخ شما بدین معنی است که در مقابل تماس مذکور هیچ واکنشی نشان ندادید؟
- خیر با توجه به حساسیت موضوع به محض پایان مکالمه طبق قولی که به مخاطب داده بودم فوراً با مقامات مسئول در کشورمان تماس گرفته و دست به دامان آنها شدم تا به عنوان مرجع قانونی و ذیصلاح با شرکت ماهواره ای ثریا تماس گرفته و رسماً تقاضای تعیین موقعیت موبایل مورد بحث را بنمایند.
- با این درخواست شما موافقت شد؟
- حدود سه ساعت بعد یعنی ساعت 15 از دفتر وزیر محترم ارتباطات و فن آوری اطلاعات با من تماس گرفتند و تقاضای اعلام موقعیت کردند منهم مجدداً همان پاسخ را دادم البته پی گیری خود را نیز ضمیمه این پاسخ کرده و از ایشان تقاضای مساعدت قانونی نمودم. با توجه به قول مساعد دفتر وزیر شخصاً با دفتر مرکزی ثریا تماس گرفتم و تقاضا کردم موقعیت موبایل مذکور را به من اطلاع دهند طی این تماس متوجه شدم که ماهواره محل موبایل موصوف را کشور چین نشان می دهد لذا من با دفتر وزیر تماس گرفتم و تقاضا کردم از طریق سفارت دو کشور این موضوع مطرح و پی گیری شود که علی رغم قول مساعد برای اینکار موضوع از طریق سفارتخانه های ایران و چین (جهت کسب مجوز ردیابی از دولت چین) نشد در حالی که شخص وزیر از من درخواست کرد که این موضوع را پی گیری کنم و منهم علی رغم محدودیتهای قانونی به واسطه اینکه نماینده شرکت متبوع خود هستم و از جهت دیگر باید امورمربوط به مشتریان را پی گیری کنم با شرکت ثریا همچنان در تماس بودم تا مکان یابی صورت گیرد.
بعد از ساعت 7 شب نهایتاً از دفتر وزیر نامه ای به دفتر ما ارسال شد تا از شرکت ثریا تقاضای اعلام موقعیت کنیم که البته با توجه به مقررات قانونی این نامه فاقد ارزش حقوقی بود و باید از دولت چین چنین تقاضایی صورت میگرفت ولی با این حال من باستناد همین نامه مرتباً موضوع را تا ساعت 11 شب از شرکت ثریا پی گیری می کردم و نتایج را به دفتر وزیر منتقل می نمودم.
- چرا شما قادر به ردیابی موبایل های ماهواره ای در کشور های دیگر نیستید؟
- سئوال بسیار عجیبی می کنید؟ با توجه به حق حاکمیت ملی و موافقت نامه های بین المللی چطور توقع دارید یک شرکت خصوصی بتواند یک تلفن ماهواره ای را ردیابی کند آنهم نه در محلی که دارای پروانه است بلکه در یک کشور بیگانه؟
- ممکن است در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟
- خیر من قادر به ارائه توضیحات بیشتر نیستم ولی با حداقل اطلاع از موازین بین المللی و حقوق کشورها بعید است کسی متوجه دلیل این موضوع نشود.
- یعنی پی گیری های شما آن شب پایان یافت؟
- خیر، تا آن زمان به من می گفتند که آقای آیدین آخرین تماسش در حدود ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه بوده ولی وقتی من به منزل رسیدم و کمی استراحت کردم شروع به مطالعه اخبار پیرامون این موضوع نمودم و متوجه شدم ایشان ساعت هفت و سی دقیقه بعد از ظهر مجدداً تماس گرفته است لذا به این موضوع فکر کردم که موضوع شارژ مکالمه ایشان را بررسی کنم و مطمئن شوم تلفن مذکور شارژ لازم برای ایجاد ارتباط را داشته باشد وقتی این موضوع را بررسی کردم متوجه شدم شارژ تلفن در حال پایان است با توجه به اینکه ساعت 3 صبح بود با پیامک موضوع را به مسئول باشگاه اعلام کردم که اگر لازم است تلفن ماهواره ای را شارژ کنم، ساعت 8:15 صبح ایشان با من تماس گرفتند و تقاضا کردند موبایل مذکور 100 واحد شارژ شود که من فوراً اینکار را انجام دادم. ده دقیقه بعد آقای وزیر شخصاً با من تماس گرفتند و یک بار دیگرموضوع را پی گیری کردند و منهم همان توضیحات قبل را دادم البته هر دو بار هم متوجه شدم که احتمالاً در طرف دیگر ایشان همین توضیحات را به ریاست محترم جمهوری منتقل می کنند.
- آقای رئیس جمهور چرا این موضوع را پی گیری می کردند؟
- این رویه مرسوم و متداول است که در زمان وقوع بلایای طبیعی یا حوادث اینچنینی یا حتی خدای نیکرده آدم ربایی های بین المللی مقامات عالی کشورها بر حسب وظیفه ذاتی خود در دفاع از تک تک هموطنان و همونوعان وارد موضوع شده و از قدرت و نفوذ خود برای سرعت بخشیدن به کارها و پی گیری امور استفاده می کنند شما خبرنگاران بر این باور هستید که مسئولین فقط وقتی پای نزدیکان و بستگانشان به میان آید وارد موضوع می شوند در حالی که این چنین نیست.
- مگر همین مسئولین نیستند که شما را متهم می کنند؟
- دلیل نمی شود اگر آنها غیر حق مرا متهم می کنند و از من کاری را می خواهند که جزو اختیارات خودشان است منهم آنها را متهم کنم امیر مؤمنان می فرماید حق را بشناس که اگر حق را شناختی مردان حق را خواهی شناخت. - ممکن است نتیجه این اقدامات را هم بفرمایید؟ - بعد از تماس آقای وزیر و پی گیری من از مسئولین امنیتی و تأیید مقامات بالاتر نهایتاً موضوع از طریق سفرای ایران در امارت و چین با دولتهای مذکور مطرح و پی گیری شد و حدود 3 ساعت بعد یعنی ساعت 12:47 دقیقه مکان یابی صورت گرفت.
- من در آغاز این مصاحبه یک سئوال برایم پیش آمد که اکنون لازم می دانم آنرا با شما مطرح کنم، از پاسخ شما به اولین سئوال من متعجب هستم که اگر شما برای چنین کاری فاقد اختیارات هستید چرا بدواً این تقاضا با شما مطرح شده است؟
- از طرح چنین درخواستی از سوی خانواده کوهنوردان و افتخار آفرینان عزیزمان نباید تعجب کرد چرا که اگر همین امروز نیاز به مکان یابی تلفن همراه فرضاً همراه اول، ایرانسل، تالیا یا رایتل باشد مقامات قضایی مستقیماً این موضوع را به همین اپراتورها ارجاع می دهند (البته طی دستور قضایی و کسی به صورت شخصی نمی تواند چنین درخواستی را مطرح کند) اما در خصوص تلفن های ماهواره ای موضوع به قوانین و مقررات خاصی مربوط است که افراد عادی از آن بی اطلاع هستند اما مسئولین مربوطه علی القاعده باید از این رویه مطلع باشند لذا من خودم هم خیلی متعجب هستم و اگر قرار بود من به عنوان یک بازرگان بتوانم یک تلفن همراه را در کشوردیگر ردیابی کنم که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و چیزی به عنوان حریم شخصی و امنیت عمومی باقی نمی ماند اما این موضوع که سه شنبه این عزیزان قله را فتح کرده اند و چهارشنبه در مسیر بازگشت مفقود شده اند اما شنبه ظهر این موضوع پی گیری شده برای من خیلی عجیب است و من متوقع بودم همان روز چهارشنبه البته از مسیر صحیح این موضوع پی گیری می شد. از جهت دیگر اعلام برخی موضوعات نظیر تحریم و ... هم کار پسندیده ای نیست چرا که اولاً آقای آیدین از همان روز پنجشنبه حدود چهل و پنج دقیقه با همان تلفن مکالمه با این طرف داشته اند لذا موضوع تحریم اصلاً وجود نداشته و همین الان خیلی از هموطنان از خطوط ثریا استفاده می کنند و من موضوع تحریم را برای اولین بار از مسئولین عزیز می شنوم و خیلی از این بابت متعجبم!!! از جهت دیگر گوشیهای ثریا قابلیت تعیین موقعیت و ارسال آن به مخاطبین را دارند و من متعجب هستم چرا کوهنوردان عزیز ما از این امکان که به صورت پیامک بود استفاده نکرده اند.
- به عنوان سئوال پایانی می خواهم از شما بپرسم علی رغم پایان جستجو و عدم امید منطقی به یافتن کوهنوردان چرا شما طی مصاحبه همچنان کوهنورد مورد بحث را آقای آیدین می نامید.
- برای من به عنوان یک انسان خیلی سخت است این حقیقت تلخ را بپذیرم به همین دلیل سعی می کنم ضمن همدردی با خانواده این عزیزان که با به خطر انداختن جان عزیز خود نام پرافتخار ایران را مطرح و موجبات افتخار کشورمان را فراهم کردند هرگز در قلب ما نخواهند مرد و ما آنها را در قلب خود زنده نگاه خواهیم داشت.
- ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
منبع:http://www.koohnevesht.blogfa.com/
ناپدید شدن پدر و پسر کوهنورد نیوزلندی در قله k2 پاکستان!
دو کوهنورد پدر و پسر نیوزلندی در ارتفاعات قله k2 پاکستان هنگام
صعود مفقود شدند.
به گزارش سایت explorersweb، مارتی اشمیت 53 ساله به
همراه پسرش دنالی 25 ساله بعد از صعود موفق خود در 25 تیر به قله 8051 متری برودپیک
راهی قله K2 به ارتفاع 8611 متر شده بودند تا نام خود را به عنوان اولین پدر و پسر
فاتح این قله به ثبت برسانند، اما خبرهای رسیده از K2 حاکی از گم شدن این دو کوه
نورد نیوزلندی در حوالی کمپ سه دارد.
روز دوم مرداد حدود 21 کوه نورد و شرپا
که در کمپ دو در ارتفاع 6600 متری مستقر بوده و منتظر بهبود شرایط جوی برای صعود
بودند به دلیل بارش سنگین برف و افزایش خطر وقوع بهمن در ارتفاعات K2، تصمیم بر ترک
این کوه گرفته و صعودشان را نیمه تمام به پایان رساندند، اما در همین شرایط مارتی و
پسرش دنالی تصمیم به ماندن گرفتند و کمپ دو را به مقصد کمپ سه در ارتفاع 7400 متری
ترک کردند.
گفته میشود بهمن به چادر این دو کوهنورد برخورد کرده و جان
آنها را گرفته است. از این تاریخ به بعد هیچ خبری از این دو کوهنورد به دست نیامده
و به نظر میرسد مفقود شدهاند.
منبع:http://www.koohnevesht.blogfa.com/